دلم برای دخترم که دخترم نبود ولی تنها دخترم بود تنگه، فاطمه... اون زمان که اعتقاداتی داشتم عاشق این اسم بودم، فاطمهای که هرگز نتونستم «فاطی» خطابش کنم، حتی در ذهنم. اسم دختر تنیم رو «شهرزاد» گذاشتم و یه مدت کلی دعوا داشتیم سر اسم دختری که وجود نداره و شاید هم هرگز بوجود نیاد. به دنیا آوردن یکی مثل ما، در سرزمینی مثل اینجا کمتر از جنایت نیست. هرگز از والدینم بخاطر اینکه من رو به دنیا آوردن سپاسگزار نبودم....خرس قهوهای یا همون آبجی کوچیکهش و شوهرش آنفالوم کردن، امشب خیلی اتفاقی اونم با گوشی خودش متوجه شدم، اسکلا لااقل بلاکم میکردید، شاید همون موقع که از گروه مزخرف خانوادگیشون لفت دادم آنفالوم کردن، دلیلش هرچی که باشه به ضرر خودشونه، اونان که همیشه خدا محتاج من بودن، نه من. به تخمم که آنفالو کردید. اسکلهای پولپرست شکم پرست... فعلا بلک
لیستی که قبل عید خالی شده بود از این قراره: پدرش، خاله خرسه(مادرش)، خرس قهوهای(خواهر کوچیکش) و شوهر خرس قهوهای. لیاقت خروج از بلک لیست رو نداشتید. حالا دیگه کلا حذف شدید. تابلو آرزوها...
ما را در سایت تابلو آرزوها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mmilad2barea بازدید : 57 تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1402 ساعت: 17:43